هویت و نام تجاری از سرمایههای ارزشمند هر تجارتی است که بهسادگی نیز به دست نمیآید و میتواند روی رفتار مصرفکننده نیز اثرگذار باشد. هنوز نیز برخی افراد از قدرت جادویی برند غافل هستند و آن را بیاهمیت تلقی میکنند. برند فقط برچسبی روی کالا نیست و مفهومی بسیار گستردهتر دارد. بههرحال برند نقش فراوانی در معرفی محصولات و خدمات در ذهن افراد دارد و تعیینکننده ارزشهای مالی و اعتباری برای هر شرکت یا کسب و کار است.
مشتری چه کسی است؟
بهطور حتم همه ما معنای کلمه مشتری را میدانیم اما اگر بخواهیم این کلمه را از دیدگاه مارکتینگ مورد بررسی قرار دهیم، مشتری را باید به دو دسته طبقهبندی کنیم: مشتریهای فعلی که افرادی هستند که از محصولات و خدمات شرکت استفاده میکنند و مشتریهای بالقوه که پتانسیل مشتری شدن برای شرکت یا کسب و کار را دارند. بههرحال بخش مهمی از مارکتینگ در هر تجارتی شناسایی و جذب مشتریها و مخاطبان هدف است.
فرآیند فروش یک کالا نیز به چهار دسته مختلف طبقهبندی میشود:
الف) فروش مستقیم شرکت به فرد که با نام اختصاری B2Cنیز شناخته میشود مانند خرید شما از یک فروشگاه لباس یا شیرینی فروشی.
ب) فروش شرکت به شرکت یا B2B که در آن محصول یا خدمات یک شرکت به شرکت دیگری ارائه میشود مانند تأمین مواد اولیه یک کارخانه توسط کارخانهی دیگر.
ج) فروش مشتری به شرکت که C2B گفته میشود و فروش مبل یا هر وسیله دیگر به سمساری در این گروه قرار میگیرد.
د) فروش مشتری به مشتری یا C2C که همان خرید و فروش پایاپای یا کالا به کالا است.

در اینجا منظور ما از خرید و فروش نوع الف و ب است. در مارکتینگ بیشتر تمرکز روی مشتری و نیازها و خواستههای او است و همه افراد در یک کسب و کار سعی میکنند در جهت جذب و رضایت مشتری گام بردارند.
برند و ذهن مشتری
در طولانی مدت، برند برای کسب و کارها ارزش مادی و معنوی دارد. برند بودن محصول، نقطه تفاوت و تمایز میان محصولات مشابه در بازار رقابتی امروز است و باید مدیریت برند با استراتژیهای مشخص وجود داشته باشد. یکی از داراییهای ناملموس هر تجارت، برند آن است که میتواند بهصورت ناخودآگاه ذهن مشتریها را درگیر خود کند. هر برندی از نظر مشتری تعیینکننده کیفیت محصول نیز هست به این معنا که با شناخته شدن یک برند و قرار گرفتن در ذهن و قلب افراد، خرید دیگر نه بر اساس کیفیت محصول بلکه فقط با دیدن نام برند انجام میشود و در حقیقت تصمیم گیرنده احساس افراد در برابر برند است!
به طور کلی، برند ارزش افزودهای برای یک کسب و کار است و پس از مدتی ذهن افراد را محصور خود میکند. برند در خود اطلاعاتی از پیش تعیین شده برای مشتریها دارد. مسلماً افراد برای خرید به دنبال کالاها یا محصولاتی بدون نام و نشان نیستند و ترجیح میدهند با نامی آشنا روبهرو شوند. زمانی که برندی با قدرت هرچه بیشتر در ذهن مشتری قرار بگیرد، آن برند در هر شرایطی در اولویت قرار دارد. برندها در قلب مارکتینگ و استراتژیهای هر کسب و کاری قرار دارند و از مهمترین عوامل موفقیت در کسب و کار هستند. در یک جمله برند حرکت ذهنی و روحی است که در ذهن مصرفکننده جای میگیرد و این یعنی تأثیر برند بر رفتار مشتری!

شخصیت برند و تأثیر آن بر ناخودآگاه مشتری
تأثیر برند بر رفتار مشتری اجتناب ناپذیر است. شخصیت برند نقطه عطفی برای تصمیمگیری مشتری در خرید کالاست. شخصیتی که هر برندی برای خود ایجاد میکند میتواند فرد را برای خرید محصولی هر چند پرهزینه متقاعد کند. مشتری با خرید یک محصول برند با قیمت بالا این باور را دارد که چیز باارزشی به دست آورده است. هنگامیکه مشتری از برندی برای خرید استفاده میکند با آن برند خاص ارتباط برقرار کرده و احساس راحتی و نزدیکی با آن دارد. این احساسات از نظر روانشناسی میتواند تأثیر مثبتی روی فرآیند خرید سریع داشته باشد. شخصیت برند مانند شخصیت افراد است.

اگر فردی شخصیت خود را در شخصیت برند خاصی ببیند بهطور حتم از مشتریهای وفادار آن برند خواهد شد. محققان معتقداند که برگزیدن نام برند و ایجاد شخصیت بر قضاوت مشتریها درباره محصول بسیار مؤثر بوده و رابطه مستقیم با آن دارد زیرا در بازار رقابتی امروز و با افزایش محصولات تنها چیزی که میتواند کسب و کارها را از سقوط نجات دهد نام و هویت برند و شخصیتی است که آنها برای خود ایجاد کرده و میکنند. آنچه یک کالای بیهویت را از کالای برند جدا میکند، تصویری است که در ذهن مشتریها از یک برند و شخصیت آن در ذهن مخاطب شکل گرفته است.
در پایان
قدرت در دستان برند است. هر برندی با بهکارگیری استراتژیهای مؤثر و ایجاد جایگاهی در ذهن مشتریها میتوانند نقش مهمی را در تصمیمگیری برای خرید ایجاد کند. زیرا مشتریها هنگام خرید با مفاهیمی که از برند در ذهنشان شکل گرفته است انتخاب و خرید میکنند. پس هر برندی مشتریهای همیشگی خود را دارند. بنابراین، برند خود را در ذهن مشتری ارزشمند کنید!