به گزارش خبرگزاری گنبدفیروزه یکصدوچهاردهمین جلسه پاتوق فیلمکوتاه اصفهان روز یکشنبه ۲۰ خرداد ماه در سالن شماره ۳ پردیس سینمایی سیتیسنتر با حضور احسان امینی، نویسنده، کارگردان و منتقد در مقام کارشناس میزبان این فصل و با حضور داریوش نستوه (فیلم بردار فیلم مریضخانه مرکزی) و وحید نامی کرگردان این فیلم برگزار شد. در جلسه ششم پاتوق فیلم کوتاه اصفهان چهارفیلم «نارس» ساخته محسن پوریوسفیان، «روزی روزگاری سینما» علیرضا شمالی، «چمدان» ساخته مشترک سامان حسین پور و آکوزندکریمی، و «مریضخانه مرکزی» ساخته مشترک وحید و نویدنامی به نمایش درآمده و به بررسی آنها پرداخته شد.
در ابتدای جلسه وحید نامی به سینما کوتاه و امکان تولید ایدههای ناب برای فیلمسازان اشاره کرد:
در سینمای کوتاه فیلمسازان میتوانند به سراغ ایدههایی که رایج نیستند رفته و از پترنهایی به شکل خاصی از فیلم کوتاه نیستند بروند و بررسی کنیم که در این حوزه این ایدهپردازی تا به کجا کشیده است.
«نارس» طئنهای به فیلمفانتزی:
احسان امینی به عنوان کارشناس میزبان بررسی فیلمهارا با فیلم نارس شروع کرد:
فیلم نارس طعنه میزند به فیلمهای فانتزی. یک تعریفی برای رئالیسم جادویی وجود دارد و آن این است که یک بخشی از واقعیت در رئالیسم جادویی به چشم میخورد به زبان دگیر روابط علت و معلولی در رئالیسم جادویی حضور دارد. دربارهي فیلم نارس، ساختهي فیلم فانتزی است. مردی که تنها است و امکانات مراسم و سورو سات را فراهم میکند. المانهایی در فیلم گذاشته شده است که به مخاطب نشان میدهد که فیلم چه قصهای را میخواهد روایت کند. فیلم نارس از نظر برقراری ارتباط و موقعیت بین شخصیت مرد داستان و موجود عجیبی که در فیلم است موفق شده و میتواند مخاطب را راضی کند. فقدان زن، فقدان یک موجود مونث را سعی میکند با به کارگیری از یک موجود عجیب در فیلم پر کند. حادثه محور بودن فیلم از جمله ورود و خروج موجود عجیب در داستان باعث میشود در ارتباط فیلم با مخاطب تعلل ایجاد شود و رفته رفته مخاطب را از فیلم دور میکند.
وحید نامی دربارهي فیلم نارس افزود:
از نظر من فیلم برای فیل اول الی دوم یک جسارت خوبی دارد و این نکتهای است ک فیلم را ارزشمند میکند. فیلم را میتوان فیلم فانتزی خواند ولی رئالیسم جادویی نیست. از آنجایی که همچین موجودی در واقعیت وجود ندارد پس میتوان گفت این فیلم به سمت فیلمهای فانتزی نزدیکتر است. فیلم فانتزی از دسته فیلمهای هزینه بر است و در سینمای دنیا هم ما شاهد این هستیم که بودجههای کلان برای فیلمهای فانتزی است. بار فانتزی فیلم نارس فقط یک موجود عجیب نیست. اتمسفر و جهان فیلم همگی دست در دست هم میدهد برای یک خروجی راضی کننده. فیلمساز برای دست گذاشتن بر روی همچین موضوعی و به این شیوه روایت کردن جسارت زیادی به خرج داده است و من بخاطر جسارتش تحسینش میکنم. چرا که میتوان قصهای را که در ذهن خود دارد روایت کند.
«روزی روزگاری سینما» بازی با تاریخ سینما همراه با نقیضهسازی:
بعد از نقد و بررسی فیلم نارس احسان امینی دربارهي فیلم روزی روزگاری سینما نظر خود را اینگونه بیان کرد:
از ابتدای فیلم ما شاهد نقیضه سازی هستیم. مشخص است که فیلم با انتخاب فصلها، بازی با تاریخ و زمان و بخشبندیها میتوان فهمید که فیلم تحدهتأثیر تارانتینو است. اتفاقی که میافتد این چرخه را کامل نمیکند. در لحظه به لحظه اشاره به فیلمهای تاریخ سینما دارد اما درجایی که ارجاع به تاریخ سینما دارد نیاز است که ارجاع کامل تری داشته باشد. فیلم فیلم فکاهی است و مخاطب با آن ارتباط خاصی برقرار نمیکند صرفا آمده است که بخنند لذت ببرد و برود.
وحیدنامی دربارهي فیلم روزی روزگاری سینما گفت:
به شخصه احساس میکنم فیلمساز، خودش را رها کرده است بین علایقش و این برای من جذاب است. بخشی از این رهاشدگی خوب است و بخشی ضعف دارد. این نمونه فیلمها نه در رویدادهای داخلی و نه در جشنوارههای خارجی هیچجایگاهی ندارند. فیلمساز برایش مهم نیست جشنواره داخلی و خارجی چیست و چه میخواهد. او جسورانه خودش را در علایقش و تاریخ سینما رها کرده است. بین فیلمهای کوتاه فیلم روزی روزگاری سینما فیلم خوبیاست اما نیازمند ظرافتهایی است.
«چمدان» نمادی از مهاجرت، نمادی جهانشمول:
احسان امینی بررسی دربارهي فیلم چمدان را به این شکل آغاز کرد:
یک نکتهای دربارهي فیلم است به لحاظ مظمونی، مسئلهي مهاجرت مسئلهي مهم جهان کنونی است. اتفاقی که میافتد در فیلم چمدان این است که در فیلم یک یک نوع ظرافت و تیزهوشی ربه کار رفته است و مسئلهای که بارها و بارها بیان شده، در این فیلم به شکلی روایت میشود که میتواند خود را در دل مخاطب جا کند. چمدان را نمادی از مهاجرت میبیند و میتوان گفت استفاده از این ایده موفق بوده است. مسیر داستان مسیر پیچیدهای نیست و این تیزهوشی در دل فیلم، میتواند مخاطبین و جشنوارههای زیادی را همراه خود کرده و آنهارا راضی کند. اما از منظر دیگر اگر بخواهیم فیلم را بررسی کنیم یک دوپارگی در فیلم اتفاق افتاده است. زمانی که ما کاراکتر برای جست و جوی چمدان همراه هستیم تا پایان. این دوپارگی و قسمت پایانی فیلم میتواند بارهای زیادی را بر روی دوش فیلم بگذارد. اشارات مضمونی وار در بخشی از فیلم بار معنایی را اضافه کرده و بیش از حد است.
داریوش نستوه مهمان جلسه صدوچهاردهمین پاتوق فیلم کوتاه اصفهان دربارهي فیلم چمدان اضافه کرد:
به شخصه فیلم را دوست دارم. فیلم به شکلی است که میتواند برای فیلمسازهای جوان هم راهنمای خوبی باشد. فیلم چمدان نشان میدهد که از ابتدا فیلم با چه ایدهای آغاز کرده. فیلمبه ما می گوید چطور میتوان از المانهای ساده سینما و کلامی یک ایده را به اجرا در آورده است.

مریضخانهمرکزی، زمان سیال در فیلم کوتاه:
پس از بررسی سه فیلم جمدان، روزی روزگاری سینما و نارس احسان امینی به فیلم مهمان، مریضخانه مرکزی ساخته برادران نامی پرداخت:
در فیلم مریضخانه مرکزی با پلانهای اول فیلم گفت و گوی خود را با مخاطب آغاز کرده و به آن میگوید که چه داستانی را قرار است روایت کند. فیلم پر از کاراکتر و دادههای زیاد است اما به دلیل درست بودن فیلمنامه به اندازه است و در تایم معقولی جمع شده و به مخاطب اجازه میدهد همراهش شود و داستان را متوجه شود. فیلم مریضخانه مرکزی یک وجه استعاری دارد، زمان فیلم به ظاهر گذشته است اما یک سری المانها اشارهی دقیق به یک زمان مشخص ندارند و مخاطب نمیداند که دقیقا در چه دورهای فیلم سیر میکند.
نوید نامی کارگردان فیلم مریضخانه مرکزی دربارهي چالشهای ساخت این فیلم بیان کرد:
اگرامروز قبرار باشد این فیلم را بسازیم نمیسازیم. شدت تحولات و تغییرات در جامعه ما به قدری عجیب و غریب و سریع بوده است که احساس میکنم این فیلم بیستسال قبل ساخته شده است. اگر بخواهم الان یک فیلم با این رویکرد و با این ذهنیت بسازم قطعا به این شکل نخواهد بود. یک سوء تفاهم دربارهی این فیلم ایجاد شد و احساس کردند که این فیلم برای زمان پهلوی است. میخواهم بگویم یک سری المان در فیلم وجود دارد که این فکر را در ذهن مخاطب مخدوش میکند. این فیلم دربارهي گذشته است ولی دربارهي دورهي پهلوی نیست. مکانیاست که دوست ندارم بگویم.
داریوش نستوه فیلمبردار فیلم مریضخانه مرکزی دربارهي فیلمبردازی و همکاری در این فیلم گفت:
به لحاظ اجرایی هم گروهی که کار میکردم و موضوع برای من بسیار دور بود و تا به حال تجربه نکرده بودم. یک همدلی دربین گروه وجود داشت که باعث شد که این فیلم بتواند با جزئیات ریز حرفش را بزند. در مواجهاست که همهچیز شکل میگیرد. من متن را میخوانم و سعی می:نم که از طریق آن به یک سری المان برسم و در نهایت سعی میکنم با المانها به یک نخ تسبیح برسم تا بتوان بهترین تصویر را ارائه داد.